نوشته های بی ملاحظه

ساخت وبلاگ
اگر راه و رسم کاری را به جا بیاوری جای نگرانی نیست، نه که همیشه همه چیز طبق قاعده پیش برود، نه!  تو کارت را درست انجام داده ای همین. اما زندگی که همیشه این همه کسالت بار نمیشود. وقتی چیزی برایت مهم می شود و تهش مهم نیست که فقط کارت را درست انجام داده باشی، بلکه مهم است که چی بشود و چطور بشود، آن وقت خوب است قانون شکنی کنی، خودت را بندازی توی گردابی که کنترلی رویش نداری.زیستن توی قاب و طرحی تکراری نوشته های بی ملاحظه...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های بی ملاحظه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3laxwriting0 بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 13:43

امروز ته شیشه بیوتی را درآوردم. من هرگز یک عطر را دوبار تکرار نکرده ام و تنها چیزی که میان من و این عطر مانده این است که روز خوشی بیاید، ساعت خوشی و حواسم را پاک داده باشم به چیزی و از ته دل بهش بخندم و همان وقت چند نفر از کنارم رد شوند. یکیشان همین عطر را زده باشد، یک لحظه لبخند روی لبم بخشکد توی دلم چیزی بریزد، و بگویم این...این بو... و هی فکر کنم و یادم نیاید،  همه ی حس های این روزها در همان یک نوشته های بی ملاحظه...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های بی ملاحظه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3laxwriting0 بازدید : 8 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 13:43

یک دسته موش جنگجو بودند،  و با قایقشان توی دریا سفر می کردند، من می مردم برای این کارتون. و امروز صبح نیاز گریزناپذیری داشتم که یک قسمت از آن آخرهاش را ببینم. و آخر مجبور شدم بیایم سر کار و فقط با دیدن عکس هاش از کامپیوتر شرکت خودم را تسکین بدهم. عجیب است، این نخواستن شغلم و  این فشاری که از سمتش بهم وارد می‌شود را دوست دارم!  نه خود فشار را که نه، به گمانم قدرتم را در تحمل و مدیریتِ خودم در شرایط نوشته های بی ملاحظه...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های بی ملاحظه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3laxwriting0 بازدید : 11 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 13:43

لوییس با اینکه میداند هانا میمیرد، با ایان ازدواج میکند و از هانا هم نمیگذرد.

من آن وقتی که Arrival  را دیدم کاملا لوییس را درک کردم و امروز هم ماجرایی  آن را دوباره به خاطرم آورد . ماجرایی که من را به این فکر انداخت که من بی گمان، بی هیچ تردیدی، انتخابی از جنس انتخاب لوییس می کنم. و این را حق طبیعی خودم می دانم.

پی نوشت: البته این را هم بگویم اصلا از Arrival خوشم نیامد!

نوشته های بی ملاحظه...
ما را در سایت نوشته های بی ملاحظه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3laxwriting0 بازدید : 8 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 13:43

این همان مرتیکه ای است که به من گفت: اول بفهم بعد بیا سوال کن، و من فقط توی دلم گفتم نفهم که تویی ولی من بی ادب نیستم! دارد فرق امپریالیسم و کمونیسم را برای همکارش توضیح میدهد:"امپریالیسم اونیه که بیشتر تو نقاشیه کمونیسم توی شعره..."یادم می‌آید دوازده سیزده ساله بودم توی یک مهمانی با بقیه دخترها نشسته بودیم توی اتاقی که دیوار به دیوار پذیرایی بود جایی که مردهای فامیلمان دور هم نشسته بودند و بحث سی نوشته های بی ملاحظه...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های بی ملاحظه دنبال می کنید

برچسب : ناسزای, نویسنده : 3laxwriting0 بازدید : 14 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1396 ساعت: 3:03

امشب همه ی دنیا، هر کی که بهم رسید بهم گفت یا برایم نوشت: مراقب خودت باشاز کجا دنیا فهمیده من کوتاهی کرده ام در حق خودم و هی پیک فرستاده نمی دانم اما به هرحال همانطور که دم گرم LP  میخواند:They're the ones make you trust in the universe....The only thing I can seeThe only real guaranteeWhenever I catch a knowing smile, yeahیک چیز دیگر هم میخواستم بنویسم که یادم نیست.اسم ترانه و خواننده را برچسب می نوشته های بی ملاحظه...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های بی ملاحظه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3laxwriting0 بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1396 ساعت: 3:03

مشکل تو این است که توی جعبه فکر میکنی 

خارج از جعبه ی تجربه های حقیرت نمیتوانی چیزی را متصور شوی.

اما دنیا آنقدر کوچک نیست، زندگی آن همه محدود نیست 

تخم خود را بشکن، از لانه بیرون بجه! جوجه حنایی!

نوشته های بی ملاحظه...
ما را در سایت نوشته های بی ملاحظه دنبال می کنید

برچسب : چنین,تنگ,نشستن,آورد, نویسنده : 3laxwriting0 بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 12:53

یه پیام بازرگانی بذارم وسط این نوشته های قدیمی!یه اصطلاحی هست توی شرکت ما همگارام زیاد به کار میبرن. من نشنیده بودم شاید شما هم نشنیده باشید. وقتی چیزی خیلی بد عجیب و رو مخ و وقت گیر و خسته کننده و مهمتر از همه ی اینا "بی معنی" باشه بهش میگن چیز یا شرایط یا موقعیتِ -منو به خاطر ادبیات همکارام ببخشید: - تخمی تخیلی!خب من چندوقت گذشته دچار یه موقعیت به شدت ت..می تخیلی بودم که ازونجایی که خودم هم در م نوشته های بی ملاحظه...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های بی ملاحظه دنبال می کنید

برچسب : آزادی,تمام,معنای,کلمه, نویسنده : 3laxwriting0 بازدید : 7 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 13:34

الان میتونست سال 1330 باشه. من یه زن خوشگل از یه خونواده معمولی باشم. توی شونزده سالگی دزدکی عاشق یه مرد سی ساله شده باشم و از قضای روزگار و بخت بلندم تو هفده سالگی زن همون مرد سینه فراخ و سبیل چخماقی شده باشم. حالا مادر چهارتا توله ی چشم و ابرو مشکی باشم که اولیشون دیگه واسه خودش داره مردی میشه. الان که ساعت نزدیک دو ظهره، خونه رو جارو کشیدم، بچه ها رو خوابوندم، حیاط رو آب زدم، و حتی شربت آقا رو نوشته های بی ملاحظه...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های بی ملاحظه دنبال می کنید

برچسب : پردازش,خیالتون,پویا, نویسنده : 3laxwriting0 بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 13:34

جمعه افتادم به جان خانه، هی ریختم بیرون هی تمیز کردم هی تمیز کردم. شب از خستگی بیهوش شدم.

شنبه افتادم به جان خودم. هی ریختم بیرون هی تمیز کردم هی تمیز کردم. حالا شب شده و  از سرِخوشی بیدار مانده ام. 

می دانید «ه» در «بی‌ملاحظه» های غیرملفوظ است که در الحاق به یای مصدری حذف می‌شود و «گ» میانجی به جای آن می‌آید؟ یعنی همان‌طور که می‌نویسیم «پالودگی»، می‌نویسیم «بی‌ملاحظگی».

نوشته های بی ملاحظه...
ما را در سایت نوشته های بی ملاحظه دنبال می کنید

برچسب : روانِ, نویسنده : 3laxwriting0 بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 13:34